دشمن!!!
اكثر عمليات ها به خاطر مسائل مختلفي در اسفندماه انجام مي شد.منطقه جنوب هم گاهي شب هاي بسيار سردي
داشت.يه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع كرد.و با صداي بلند گفت :
كي خسته است؟ گفتيم دشمن.
صدا زد :كي ناراضيه؟بلند گفتيم دشمن
دوباره با صداي بلند صدا زد: كي سردشه؟ما هم با صداي بلند گفتيم دشمن
بعدش فرماندمون گفت : خدا خيرتون بده حالا كه سردتون نيست مي خواستم بگم كه پتو به گردان ما نرسيده!!!
خاطره از شهید حسن اللهیاری
به نقل از فرزند برومندشان قاسم اللهیاری
نظرات شما عزیزان: